سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی ، عشق و دیگر هیچ

دعا دوشنبه 86/7/2 ساعت 10:30 صبح

پرودگار مرا هدایت کن و گناهانم را ببخش و بیامرز و مرا از شر شیطان رانده شده دور نگاه دار  

بر قلبم آرامشی عطا کن تا سنگ صبور بندگانت باشم

خدای من تا مادامیکه گناهانم را نبخشوده ای مرا از این دنیای پست نبر

خداوندا تنهایم و دل شکسته

اگر فضل و کرمت نباشد شیطان مرا فریب می دهد

ای مهربانم صبرم تمام شده  !

بیماری و شیطان بمن حمله ور شده و مرا خسته کرده

میدانی که بجز تو یاوری ندارم

مرا بسوی خود بخوان

آرزوی دیدار برگزیدگانت را دارم

خداوندا هدایتم کن و بعد از آنکه هدایتم کردی گمراهم نکن

خداوندا . خداوندا . خداوندا

خودت شاهدی ...

خدای من ... صدا کن مرا

صدای تو خوب است.

فقط صدای توست که نوازش می دهد دل خسته ام را ...

فقط و فقط صدای توست که با صدای دلم سازگاری دارد.

فقط با صدای توست که دوست داشتن ... پرواز ...

زندگی...نشاط...کمک....شادی.....و مرگ برایم معنی دارد.

آری ....صدایم کن.

صدایم کن که می خواهم فقط صدای تو را بشنوم.

چون میدانم تنها صداییست که ذره ای دروغ ندارد.

می خواهم در آغوشت جاودانه شوم.

صدایم کن....

ای تجلی نور....

فقط تویی که می دانم محبتت راست است.

فقط تویی تنها زلال .....

با اینکه میدانی من چقدر آلوده ام......

 باز هم مرا در آغوش پاکت نوازش می کنی...

آری صدایم کن....

صدای تو خوب است.

همانا خداوند از دل بندگانش آگاه است ...

آمین .


نوشته شده توسط: آرش آریایی

خداوندا ببخش دوشنبه 86/7/2 ساعت 10:28 صبح

 

گر گناهی کردم و دارم، خداوندا، ببخش

چون گنه را عذر می‌آرم، خداوندا، ببخش

پای خجلت را روایی نیست بر درگاه تو

دست حاجت پیش می‌دارم، خداوندا، ببخش

گر گناهم سخت بسیارست رحمت نیز هست

بر گناه سخت بسیارم، خداوندا، ببخش

چون پذیرفتار بدرفتار نادانان تویی

بر من نادان و رفتارم، خداوندا، ببخش

مایه‌داران نقد روز رفته بازآرند و من

بی زر این شهر و بازارم، خداوندا، ببخش

پیشت از روز الست آوردم اقرار بلی

هم بر آن پیشینه اقرارم، خداوندا: ببخش

بخششت عامست و می‌بخشی سزای هر کسی

گر به بخشایش سزاوارم، خداوندا، ببخش

ناامیدی بردم از یاران، که می‌اندوختم

روز نومیدی تویی یارم، خداوندا، ببخش

آبرویم نیست اندر جمع خاصان را، ولی

آب چشمم هست و می‌بارم، خداوندا، ببخش

عالمی بر عیب و تقصیرم تو، یارب دست گیر

واقفی بر غیب و اسرارم، خداوندا، ببخش

گفته‌ای: بر زاری افتادگان بخشش کنم

اینک آن افتاده‌ی زارم، خداوندا، ببخش

با خروش سینه‌ی زیرم، الهی، درپذیر

یا بر آب چشم بیدارم، خداوندا، ببخش

گر به دلداری دل مجروح من میلی نمود

بر دل مجروح و دلدارم، خداوندا، ببخش

ور چشیدم شربتی بیخود ز روی آرزو

ز آرزوی خود به آزارم، خداوندا، ببخش

 


نوشته شده توسط: آرش آریایی

رمضان مبارک چهارشنبه 86/6/21 ساعت 2:55 عصر

رمضان مبارک

ماه مبارک رمضان گرامی باد.


نوشته شده توسط: آرش آریایی

هجوم باد پاییز یکشنبه 86/6/11 ساعت 12:51 عصر

تو هجوم باد پاییز
تو شدی تن پوش تازه ام
از تو و یاد عزیزت
شعر تازمو می سازم
دونه دونه خاطراتت
واسه من یه باغ رویاس
یه بغل حرفای خوب و
یه ترانه ی پر احساس
وقتی از تو می نویسم
قلمم می ره تا ابرا
میشه یه قطره ی بارون
که می باره روی دریا

وقتی با تو خوبِ خوبم ،
دنیا رنگ آ سمونه
همه چی خوب و قشنگه،
خدا با من مهربونه
کاش میموندی یار و یاور
از همه کس خوب و برتر
تا بذارم تاج عشق و
عاشقی رو با تو بر سر


نوشته شده توسط: آرش آریایی

تن من بوی تو داره یکشنبه 86/6/11 ساعت 12:48 عصر

تن من بوی تو داره
عطر خوب بی نیازی
ای تو حس شعر تازه ام
که برام غزل میسازی
گرم و آبی و زلالی
جنس ناب مهربونی
واسه این خسته ی تنها
تو یه عمره همزبونی


نوشته شده توسط: آرش آریایی

تعبیر یکشنبه 86/6/11 ساعت 12:48 عصر

اینکه تعبیر یه خوابه ، که تو بچگی میدیدم
برزخ یه خط باریک میون بیم و امیدم
ترس من از تازگی ها ، از تو گم گشتن ، جدایی
آرزوم اما رسیدن ، به تو ای عشق خدایی
تو شبم تو التهابم ، تو رو دیدم ای سپیده
بارون تطهیر این عشق ، روی دفترم چکیده


نوشته شده توسط: آرش آریایی

پرنده بهاری یکشنبه 86/6/11 ساعت 12:47 عصر

ای پـرنده بـهاری از کدوم ایل و تباری
واسهء تـنهایی خود نـباید اشکی بــباری
جفت تو از اینجا رفته، یه بهار یا دو بهاره
دنبال اون دیگه رفـتن ، میدونی فایده نداره
روزی که از اینجا رفتی پرو بالش و شکستی
ساده دل اون ، بخیالش که تا دنیاس پاش نشستی
ندونست بال و پرِ تو تشنه بود برای پرواز
دنبال یه عــشق تازه ، سفرت رو کردی آغاز
روز و شب فکر پریدن، برده بود تاب و تب تو
آروم آروم دیـگه افتاد، اسـم اون از رو لب تو
تو نگاهت عاشقی مرد، بیصدا شد جفت خسته
ندونـستی که هنــوزم بـه امید تو نشسته
رفـتی و رفـتی تا ابرا بهوای عشــق تازه
تا که خورشیــد واسهء تو قصری از طلا بسازه
اما آتیش به پرت زد، قصر رویایی تو سوخت
جفت پر بستهء تو باز، چشم بـه آسمونا میدوخت
حالا برگشتی به خونه، بخیالت که میمونه
بعد این هـمه جـدایی، تـو رو تو دلش میشونه
ولی از اون جفت عاشق ،پری مونده یادگاری
که یـادت میاره عشق و ، ای پـرندهء بـهاری


نوشته شده توسط: آرش آریایی

پروانه یکشنبه 86/6/11 ساعت 12:45 عصر

شب را چه شد ، دل را چه شد
شمــع و گــل و پروانه کو
آن روشــنی جــانِ مـن
آن گــرمی کــاشانه کو
بــزم دل انــگیز مــرا صــبح و سحر از من ربود
پــروانــهء معــصوم من در بســتر آتــش غـنود
ایا ســـزاوارم ، بــگو
این هــجرت نـاگاه تـو
خود سوزیت دلــدار من
یا این غم جانــکاه تـو
فردا چگونه سر شود
بی تو ،گل بی خارِ من
خوابم گریزد از سر و
از دیـدهء بیدار من


نوشته شده توسط: آرش آریایی

به هر گوشه روم یکشنبه 86/6/11 ساعت 12:44 عصر

به هر گوشه روم یاد تو آنجاست
نشانی از تو دارد خـانهء من
تو گویی عطر و بوی تو نشسته
بروی قامتم چون جامه بر تن
نمی جویم پس از تو همدمی را
دلم را من سپردم دستت ای یار
مبادا از گل وحشی قلبم
نشیند بر دل دست تو یک خار


نوشته شده توسط: آرش آریایی

تقدیر یکشنبه 86/6/11 ساعت 12:44 عصر

به آسونی سپردی دل به تقدیر
نشستی غمزده در قفل و زنجیر
فرو بستی لب از آوای پرواز
نگات با غربت هجرت هماواز
بگو حرفی کلامی ای شکسته
پرستویی به غربت دل نبسته
اگه هجرت جواب این خزونه
تو دل امید برگشتن میمونه
بیا یکبار بشیم بی پرده ای دوست
ببین غربت به ما چی کرده ای دوست
بذار با شبنم اشکا بشوریم
چشای خاطره پردرده ای دوست


نوشته شده توسط: آرش آریایی

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
121468


:: بازدیدهای امروز ::
153


:: بازدیدهای دیروز ::
4



:: درباره من ::

زندگی ، عشق و دیگر هیچ

آرش آریایی
زندگی عشق

:: لینک به وبلاگ ::

زندگی ، عشق و دیگر هیچ


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

عشق[17] . محبت[12] . وفا[10] . شعر عاشقانه[10] . مهربونی[9] . کلام عاشقانه[6] . شور ترانه[6] . بوسه[5] . همزبونی[5] . شعر تازه[5] . قلب سرد[5] . قلب من[5] . خنده و شادی[4] . صداقت[4] . عادت[4] . دلشکسته[3] . امید[3] . سکوت[3] . شب[2] . مهربون[2] . نور مهتاب[2] . بی نیازی[2] . خیال[2] . زمستون . سکوت . خاطره . بچه گانه . برف . عطر بارون . عطر گل . عکس . عکس چشم . قطره ی بارون . یکدلی . مستی . گلهای بهاری .


:: آرشیو ::

به یاد او
زندگی
بدانیم
به امید او
پیوست
بد عهدی
عاشقی
تو
وفا
محبت
سرنوشت
درد دل
پریشانی
پشیمانی
دلتنگی
سکوت
انتظار
حسرت
امید
من و تو
مرداد/86
وداع
شهریور/86
مهر/86
آبان/86
آذر/86
دی/86
اردیبهشت/87
تیر/87
مرداد/87
شهریور/87
آبان/87
بهمن/87
دی/87
اسفند/87
تیر 88



::( دوستان من لینک) ::

کامپیوتر، الکترونیک، روباتیک
رابطه، دوستی و عشق

:: لوگوی دوستان من ::




:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو