سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی ، عشق و دیگر هیچ

* چهارشنبه 86/2/19 ساعت 1:0 عصر
آمد نشست‌خنده‌کنان‌روبه‌روی‌من‌
واشد هزار پنجره‌بر گفت‌وگوی‌من‌

گفتم‌من‌از... ؛ برید کلام‌مرا و رفت‌
دیدم‌نهاده‌آینه‌ای‌روبه‌روی‌من‌
آیینه‌ای‌درست‌شبیه‌جوانی‌ام‌
آیینه‌ای‌به‌رنگ‌همان‌آرزوی‌من‌

بغضی‌دوید و آمد از آن‌سوی‌قرن‌ها
ترکید مثل‌حادثه‌ای‌در گلوی‌من‌

آن‌زخم‌کهنه‌نو شد و باران‌گرفت‌باز
پر شد سکوت‌آینه‌از های‌و هوی‌من‌

گفتم‌در این‌غریب‌کده‌هیچ‌دشمنی‌
بازی‌نکرد این‌همه‌با آبروی‌من‌

تلخ‌و بلند و مسخره‌خندید و بازگشت‌
گم‌شد دوباره‌در قدمش‌جست‌وجوی‌من‌

گفتم‌هنوز ساده‌دلی‌مثل‌کودکی‌
پنهان‌شده‌است‌پشت‌همین‌خلق‌و خوی‌من‌

بیرون‌خزید از آینه‌شخصی‌شبیه‌درد
پرتاب‌کرد شعله‌ی‌سرخی‌به‌سوی‌من‌

نوشته شده توسط: آرش آریایی


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
118601


:: بازدیدهای امروز ::
70


:: بازدیدهای دیروز ::
27



:: درباره من ::

زندگی ، عشق و دیگر هیچ

آرش آریایی
زندگی عشق

:: لینک به وبلاگ ::

زندگی ، عشق و دیگر هیچ


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

عشق[17] . محبت[12] . وفا[10] . شعر عاشقانه[10] . مهربونی[9] . کلام عاشقانه[6] . شور ترانه[6] . بوسه[5] . همزبونی[5] . شعر تازه[5] . قلب سرد[5] . قلب من[5] . خنده و شادی[4] . صداقت[4] . عادت[4] . دلشکسته[3] . امید[3] . سکوت[3] . شب[2] . مهربون[2] . نور مهتاب[2] . بی نیازی[2] . خیال[2] . زمستون . سکوت . خاطره . بچه گانه . برف . عطر بارون . عطر گل . عکس . عکس چشم . قطره ی بارون . یکدلی . مستی . گلهای بهاری .


:: آرشیو ::

به یاد او
زندگی
بدانیم
به امید او
پیوست
بد عهدی
عاشقی
تو
وفا
محبت
سرنوشت
درد دل
پریشانی
پشیمانی
دلتنگی
سکوت
انتظار
حسرت
امید
من و تو
مرداد/86
وداع
شهریور/86
مهر/86
آبان/86
آذر/86
دی/86
اردیبهشت/87
تیر/87
مرداد/87
شهریور/87
آبان/87
بهمن/87
دی/87
اسفند/87
تیر 88



::( دوستان من لینک) ::

کامپیوتر، الکترونیک، روباتیک
رابطه، دوستی و عشق

:: لوگوی دوستان من ::




:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو